آیین برادری (1) ("وحدت"، در عین "دعوت")
میلاد پیامبر اکرم ص و هفته وحدت اسلامی _ مشهد _ ۱۳۹۵
بسمالله الرحمن الرحیم
ممکن است بعضیها فکر کنند بحث وحدت امت اسلامی از طرف ما به عنوان یک تاکتیک فقط گفته میشود یعنی یک شیوهای است برای بازی دادن دیگران و نگاه ابزاری به مسئله وحدت داریم. انگار که میخواهیم سر مذاهب دیگر را شیره بمالیم و وانمود کنیم که ما معتقد به وحدت هستیم ولی در واقع نباشیم و فقط به فکر منافع کوتاه مدت شیعه باشیم. اصل مسئله اینطور نیست آن دفعه عرض کردیم و رهبری هم از این تعبیر میکنند که مسئله وحدت، هم تاکتیک و هم استراتژی، هردو است و مهمتر از آنها این که یک اصل اسلامی است. فرمان خداوند در قرآن خطاب به مسلمین از همه مذاهب است یک تکلیف شرعی و الهی است و گرچه یک تاکتیک خوبی هم هست اما ما به مفهوم تاکتیکی فقط به مسئله نگاه نمیکنیم چون ممکن است که از هر روشی به عنوان تاکتیک استفاده کند در حالی که آن را وظیفه یا حتی جائز نداند ولی بطور مقطعی و شرایط خاص. مسئله فراتر از تاکتیک است. درست است که یک استراتژی موفق هم هست اما صرفاً به عنوان تاکتیک و استراتژی به آن نگاه نمیکنیم وقتی از وحدت اسلامی سخن میگوییم ما اهل هیچ مذهبی دستور نمیدهیم که شما مذهب خودتان را کنار بگذارید و همه زیر پرچم مذهب ما بیایید! منظور ما از وحدت این است. اینجا دو بحث است یکی بحث "وحدت" است یکی بحث "دعوت" است. دعوت و وحدت، دو چیز است اما باید با هم سازگار باشد. بله طبیعاً وقتی ما شیعه هستیم معتقدیم که شیعه مکتب حق و اسلام ناب است او هم که سنی هست همین اعتقاد را دارد و الا که سنی نمیشد. آن کسی که اهل سنت است معتقد نیست که شیعه مکتب اسلام ناب است ولی من سنیام چنان که ما معتقد نیستیم. ما اینجا دوتا مقوله است یکی دعوت است و یکی وحدت است هر دو هم به جای خود. دعوت نباید به شیوهای باشد که ضد وحدت بشود. یعنی به این معنا و به این شیوه دیگران را به مکتب اهل بیت(ع) دعوت کنیم به روش توهین به مقدسات آنها و این که شما همهتان باطل هستید شما منابع رواییتان همهاش باطل است! یا اصلاً نماز و روزه شما قبول نیست لقمه حرام است، نطفه حرام است و تعابیر این چنینی. این اصلاً دعوت به سبک اهل بیت(ع) نیست. اگر کسی میخواهد کسانی را و بیدینان را به دین و نامسلمانان را به اسلام یا شیعیان را به تشیّع دعوت کند این سبک دعوت که شامل توهین و اهانت و تحقیر و تحریک باشد این نه سبک روش قرآنی دعوت است نه سنت پیامبر است و نه هیچ وقت مکتب اهل بیت(ع) اینطوری دعوت کردند. پس دعوت آری. دعوت یک جور دلسوزی است, دعوت تلاش برای هدایت است فرض بر این که این مسیر هدایت است ما هم میخواهیم تو شریک باشی و همه با هم باشیم. پس دعوتی که توأم با دلسوزی، با محبّت، با عقلانیت، با ادب، همان تعابیر قرآنی باشد این منافاتی هم با وحدت ندارد. هر مذهبی خودش را تعریف کند تفسیر من از قرآن و از سنت پیامبر(ص) این است. پاسخ من به این پرسش کلامی یا فقهی یا اخلاقی این است عیب ندارد همه مذاهب باید خودشان را معرفی کنند ولی پیروان هیچ مذهب به مذهب دیگر فحاشی، توهین، مسخره، این کارها را نمیکند اینها در مسلک اهل بیت(ع) نبوده است شما یک روایت از مکتب اهل بیت(ع) بیاورید که اینها مذاهب دیگر را مسخره کردند، توهین کردند، تحریکشان کردند، خلاف آن مکرر است که حالا بعضی از روایات را عرض میکنم. یعنی از شیعیانشان که ایستاده و به مذاهب دیگر توهین کرده، امام(ع) جلوی او ایستادند و او را نهی کردند و گفتند تو منحرفی، تو خطا میکنی، تو خلاف شرع انجام دادی، از آن طرف مدارا در حدی بوده که کسی از مذاهب دیگر آمده جلوی امام(ع) توهین کرده و اینها واکنش مشابه و مقابله به مثل نکردند بلکه با رحمت و سعه صدر و بزرگواری گذاشتند وقتی که عقدههای طرف خالی شد بعد از او پرسیدند که شما غریبی؟ میهمانی؟ گرسنهای؟ اگر گرسنهای سیرت کنیم، اگر برهنهای تو را بپوشانیم و اگر سؤالی داری جوابت را بدهیم. این روش اهل بیت(ع) بوده است یک بار به آنها فحاشی نکردند از این باب که آنها منحرف هستند و ما باید با آنها برخورد کنیم. خلاف آن مکرر در روایات داریم حتی در جنگ. در جنگ صفین حضرت علی(ع) داشتند سان میدیدند و خطوط جبهه را داشتند بازرسی میکردند دیدند یکی دوتا از یارانشان طرف جبهه دشمن ایستادند و دارند حواله میدهند! فحشهای بد میدهند! امام(ع) فرمودند دارید چه کار میکنید؟ گفتن آقا آنها فحش دادند ما هم داریم جوابشان را میدهیم. امام(ع) فرمود خب آنها فحش بدهند. گفتند ما بایستیم نگاه کنیم؟ امام(ع) فرمودند نه نایستید نگاه کنید شما هم افشاگری و تبیین کنید بگویید ما چرا بر حقیم اینها چرا بر باطل هستند؟ شعارهایمان را بگویید و شعارهایمان را توضیح بدهید. گفت آنها فحش بدهند ولی ما بحثهای علمی بکنیم؟ فرمودند بله. «إنَی لااحب ان تکونوا سبابین» فرمودند من هیچ وقت دوست ندارم شماها فحاش باشید و در جبهه سیاسی، فرهنگی و دینی فحاشی کنید یعنی خلاصه آنها معلم شما نیستند آنها فحاشی میکنند بکنند ولی شما فحش ندهید. پس منظور از وحدت این نیست که مذهبت را کنار بگذار بعد بیا مذهب ما را انتخاب کن بعد وحدت اتفاق میافتد. خب این اتفاق نخواهد افتاد! او میگوید چرا اینطوری وحدت کنیم؟ برعکس باشد شم بیایید تابع مذهب ما باشید اینطوری وحدت کنیم. خب این اولاً عملی است. بله، به روش مؤدبانه دعوت میکنیم که وحدت را از هم نپاشوند جنگ داخلی، ستیز و دشمنی راه نیفتد دعوت میکنیم البته به شرط این که خودت اول عالیم باشی، عامل باشی که وقتی طرف نگاهت میکند بگوید اگر شما شیعه هستید ما قبول داریم، نه این که بگوید اگر شما شیعه هستید ما اصلاً نمیخواهیم شیعه بشویم! شما که وضعتان از ما بدتر است شما بیشتر از ما دروغ میگویید، بیشتر کلاهبرداری میکنید، بیشتر چک بیمحل میکشید، بیشتر معتاد دارید، بیشتر طلاق دارید و... شما زبانتان میگوید بشو ولی عملتان میگوید نشو! اصل این است که ما یک چیزی هم برای عرضه داشته باشیم هم از نظر علمی و هم از نظر عملی. یعنی ما مذاهب دیگر اسلامی را وقتی دعوتشان به این مذهب موفق خواهد بود که اولاً عالمانه باشد نه سفیهانه و جاهلانه. مؤدبانه باشد نه توهینآمیز و تحریکآمیز و الگوی عملی نشان بدهید. نه این که بروید در یک جامعه اسلامی با یک مذهب دیگر ببینید که اینها نمازهایشان را از ما بهتر میخوانند بازارهایشان از ما کمتر دروغ بگویند قیمتهایشان از ما عادلانهتر است کارگر و کارفرما به همدیگر وفادارترند و هرکسی درست وظیفهاش را انجام میدهند بعد ما برویم به آنها بگوییم مذهبتان را ول کنیم بیایید سراغ مذهب ما! میگوید اگر مذهب شما همین است که داریم میبینیم صد سال سیاه ما اصلاً این مذهب شما را نمیخواهیم. لذا امام صادق(ع) فرمودند بازار و زندگی و خانهها و کارهایتان را و میهمانی و عروسیتان را طوری برگزار کنید که هرکس از غیر از مذهب ما توی جامعه شما آمد ولو هزار سال دیگر بگوید «رحم الله جعفرا» خدا امام صادق را بیامرزد چه شیعهای تربیت کرده است عجب آدمهایی هستند همه راستگو، همه امانتدار، همه با محبت همه ... نه این که بگویند اینها دیگر کی هستند؟ اینها دستپروردههای امام جعفر و اهل بیت هستند؟ بنابراین خیلی از افراد را میبینیم که میخواهند دیگران را شیعه کنند ولی خودشان شیعه نیستند به زور میخواهند بقیه را شیعه کنند و فحشهای ناموسی به مذاهب دیگر میدهند خیلیهایشان را و بعضیهایشان را از نزدیک میشناسم که خودش شیعه نیست خودش یک آدم خلاف شرع در زندگیاش هست منتهی تشیّع را به عنوان نوعی تعصب مطرح میکند. ببینید یک وقتی تشیّع یک نوع تعصّب است خب تسنن هم یک تعصب دیگر میشود دوتا متعصب اصلاً دنبال حقیقت نیستند این میخواهد خودش را بر او اثبات کند او هم میخواهد رئیس او بشود دنبال این هستند که چه کسی برنده بشود. یک وقت تشیّع یک تعصّب نیست بلکه تشیّع یک مرام و یک مکتب است. آن وقت اگر این مرام است اولاًمنطق دارد و با استدلال بحث میکند ثانیاً ادب دارد فحش به مقدسات دیگران نمیدهد چون وقتی که تو توهین کردی و فحش دادی او دیگر حرف تو را گوش نمیکند میگویند اینها به اصحاب پیامبر(ص) و به ناموس پیامبر(ص) فحش میدهند. اینها قرآن را قبول ندارند و میگویند قرآن حقیقی این نیست و یک قرآن دیگر است! اینها چه میگویند و چه... و همهاش هم استناد میکنند به یک حرف دیگری، به یک مقالهی کسی، یک صفحه از کتاب کسی، به یک نوار ویدئو از یک مجلسی، پیدا میکنند! بالاخره در تاریخ این هزار و اندی سال هم در تاریخ ما هست و هم در تاریخ مذاهب دیگر حرفهای چرند زیاد گفته شده که ربطی به تشیّع و ربطی به ائمه ندارد ولی به نام شیعه مطرح شده است همینها را کافی است که عَلَم کنند و این طرف و آن طرف نشان بدهند و بگویند شیعه اینها هستند. بنابراین وحدت مذاهب اسلامی یعنی این که همه مذاهب بیایید شیعه بشوید! خود این ممکن نیست و خود این تحریککننده و ضد وحدت است. او میگوید خب تو بیا مذهب من چرا من بیایم توی مذهب تو؟ تو بیا اینطرف با هم متحد شویم. پس این دعوت وقتی یک دعوت منطقی و قابل طرح است که شما بگویید ما نمیخواهیم کسی به زور مذهبش را عوض کند یا با فریب مذهبش را عوض کن ما میخواهیم همه تحقیق کنیم این جنبه دعوت است تحقیق کنیم، دوستانه، عالمانه، برادرانه، اگر شما تحقیق کردید به این نتیجه رسیدید که عقیدهتان را عوض کنید و تحقیق کردید نتیجهاش این شد که عقیدهتان را عوض کنید خب این یک چیزی بین تو و خداست، دعوت تا حد ابلاغ است یعنی شما باید تبیین کنید که در این مورد خاص این مذهب چه میگوید؟ این مذهب چه میگوید؟ دعوت این نیست که بیخ یقه آن را بگیری بگویی قبول کردی یا نه؟ ولی بعضیها میخواهند دوباره طرف را همانجا ختنه کنند! و الا میگویند قبول نیست. مذهب ما در این مورد، در مورد این آیات این را میگوید در مورد این قضیه این را میگوید، در مورد بداء، در مورد خلقت، در مورد قیامت، در مورد شفاعت، در مورد عدالت، ما اینها را میگوییم. این هم از دلایل ما، این دلایل قرآن، این دلایل از سنت پیامبر(ص) و استدلالهایی هم که ائمه یا خودمان کردیم و به ذهنمان میآید اینها را مطرح میکنیم طرف یا قبول میکند یا نمیکند اصلاً شما وظیفه نداری کسی را به زور شیعه کنی یا تغییر مذهب بدهید، اصلاً چنین چیزی را از ما نخواستند. پس یک) نمونه عملی ساختن. خودِ این بهترین دعوت به تشیع است مگر امام(ره) یقه کسی را گرفت گفت بیا شیعه بشو؟ اصلاً یک بار شما دیدید که بگوید آی شما بیایید شیعه شوید؟ ولی بعد از انقلاب امام دهها میلیون نفر در این 37- 38 سال شیعه شدند دهها میلیون از مذاهب دیگر اسلامی تحت تأثیر جاذبه انقلابشیعه شدند این روش دعوت است. یک کلمه هم در این انقلاب توهین نشد و کسی به مقدسات دیگر مذاهب اسلامی توهین نکرد حتی کمکشان هم کردند مگر فلسطینیها شیعه هستند یا مگر بوسنی شیعه بود؟ مگر الآن در عراق و سوریه فقط شیعه قربانی شده؟ سنیها بیشتر قربانی شدند. خب همه جا اتفاقاً به سنیهای انقلابی، انقلاب اسلامی ایران که خاستگاه شیعی داشت کمک کرد غیر از ما هیچ کس به فلسطینیها حتی یک فشنگ نداده و نمیدهد، یک فشنگ نمیدهد برایشان صدقه جمع میکنند میدهند آن هم برای این که آنها را بخرند که از مبارزه دست بردارند! گلوله کمک جهادی هیچ کس نکرد خب ما بودیم اگر قرار بود مذهبی نگاه کنیم خب فلسطین به ما چه؟ بوسنی به ما چه؟ و جاهای دیگر عالم و نقاط دیگر عالم به ما چه؟ این دوتا نکته که بعضیها اشتباه میگیرند. بعضیها تا میگوییم وحدت، میگویند عجب وحدت کنیم؟ پس دیگر حق و باطل مطرح نیست؟ پس یعنی مکتب اهل بیت و ضد اهل بیت مطرح نیست؟ یک کسی 10- 20تا انگشتر عقیق داشت دیگر توی انگشتهایش جا نمیشد میگفت که آقای خمینی الآن چی جواب جدش را میدهد؟ الآن در عذاب است. گفتم تو از عالم برزخ آمدی؟ گفت نه معلوم است دیگر/ گفتم چطور؟ گفت کسی که میگوید با قاتلین زهرا بیعت کنید چطوری جواب حضرت زهرا(س) را میدهد؟ گفتم اولاً سنیها قاتل حضرت زهرا هستند؟ ما که هرجا شرق و غرب عالم رفتیم همهشان وقتی اسم حضرت فاطمه(س) میآید اظهار محبت و ارادت میکنند. محبّ اهل بیت(ع) هستند علی و فاطمه و حسن و حسین را پیشگامان بهشت میدانند.
بله صاحب خلافت بلافصل بعد از پیامبر(ص) را علی(ع) نمیدانند ولی خلیفه واجبالاطاعه مسلمین میدانند خیلیهایشان ایشان را یا افضل یا یکی از سه افضل اصحاب رسولالله(ص) میدانند دشمن اهل بیت(ع) نیستند اینها قاتل نیستند و یک چنین عقیدهای ندارند. شما نگاه کنید که او دارد از چه زاویهای به مسئله نگاه میکند؟ تازه اینها که مسلم هستند غیر مسلم حتی بیدین در روایات داریم بیدینی که حجت برایشان تمام نشده و مستضعف فکری است او کافری نیست که اهل عذاب جهنم باشد خب اینها روایات اهل بیت(ع) است همین الآن آن طرف دنیا آدمهایی هستند که هیچ چیز از اسلام نشنیدند گاهی از توحید درست نشنیدند چه برسد به تشیّع. اینها مسلمان نیستند شیعه هم نیستند اما اینها کافر جهنمی نیستند در روایت از امام صادق(ع) داریم که کسی از ایشان پرسید آقا اگر تشیّع اینقدر دقیق مرزهاست پس اغلب بشریت که جهنمیاند؟ مگر چندتا شیعه داریم یا در شیعه مگر چندتا شیعه آگاه اهل عمل داریم؟ پس یک تک و توکی داریم که به بهشت میروند و بقیه بشریت اهل جهنم هستند. حضرت(ع) فرمود نه آقا، اغلب بشریت مستضعف هستند حقیقت درست به آنها ابلاغ نشده است. کافر دو جور است یکی کافر جهدی، جهد یعنی عناد، لجباز. یکی کافر جهلی، جاهد با جاهل فرق میکند. جاهل، اغلب کفار جهان جاهل هستند، چنان که اغلب خود ما شیعیان هم جاهل هستیم مگر ما شیعهایم؟ مگر ما تشیّع را میشناسیم یا عمل میکنیم؟ ما فقط همین ایام زیارت و عزاداری فرق ما با بقیه معلوم میشود و الا ما فرقی نداریم و داریم مثل بقیه مردم دنیا زندگی میکنیم. خیلی فرقی نداریم این را بدانید یک کمی ظواهرمان در زیارت و عزاداری با هم فرق میکند. سبک زندگیمان با سبک زندگی 80 درصد مردم دنیا عین هم است. امام صادق(ع) فرمودند اغلب بشریت به لحاظ فکری ضعیف هستند لجباز نیستند کفرشان، کافر هستند اما کافر جهلی نه کافر جهدی، یعنی جاهل هستند نه جاهد و لجباز. کافر لجباز حتی اگر توی شناسنامهاش نوشتند مسلمان شیعه اثنی عشری، میرود جهنم! لذا خیلی از ماها جهنمی هستیم با این که شیعه اثنی عشری هستیم. منتهی انشاءالله آنجا ابدی نیستیم یک مدتی آنجا حالمان را میگیرند بعد انشاءالله ولمان میکنند! ولی تقریباً همه یک سری آنجا میزنیم. قرآن صریح میفرماید که: «وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا..» (مریم/ 71)؛ همهتان یک سری آنجا خواهید زد چون هیچ کدامتان سالم صددرصد زندگی نکردید همهتان گناهانی دارید بنابراین همهتان را یک سری آنجا میبرند یعنی خودمان آنجا میرویم همهمان یک کارهایی کردیم منتهی جهنم ابد انشاءالله ما نخواهیم داشت.
میفرماید که مستضعف هستند، یعنی چه؟ یعنی حقیقت درست به آنها ابلاغ نشده است تا بخواهند لجبازی کنند که جهنمی بشوند، لجباز جهنمی میشود نه نادان. امام صادق(ع) به نادان میگویند در دنیا به همان مقدار که میدانستی همان مقدار عمل کردی یا نه؟ این یک معیار. همه دنیا میدانند که دروغ بد است، خیانت بد است، ظلم بد است، چه کسی هست که نداند؟ جبران محبت خوب است اینها را همه دنیا میدانند. امام صادق(ع) میفرماید اینها را خداوند در فطرت همه گذاشت کافر و مؤمن. یک چیزهایی را همه دنیا میفهمند که درست است یا نادرست است؟ یکی با آن محکم میزنند. دو) نگاه میکنند این که جاهل است خودش مقصر است یا نه؟ یعنی یک چیزهایی شنیده میتوانسته برود سؤال کند و تحقیق کند یا اصلاً نمیدانسته و نمیتوانسته دسترسی نداشته؟ اینها هم حسابشان فرق میکند. سه) سومی که در عالم برزخ بعد از مرگ و قبل از قیامت باز یک مراحلی در پیش است، برزخ دوباره آزمایش میشوند یعنی دوران برزخ رشد و سقوط متوقف کامل برای همه نیست یک تحولاتی باز آنجا اتفاق میافتد و بعد هم خداوند به باطن افراد آگاه است میداند این اگر در آن شرایط قرار بگیرد چه کار میکند و از این قبیل. حالا ما نمیخواهیم وارد بحثهای کلامی بشویم، میخواهم بگویم این تصور که هرکس در شناسنامهاش دین و مذهب دیگری یا لامذهبی نوشتند یا نوشتند شیعه اثنی عشری، اینها شناسنامههای دنیا هست شناسنامههای آخرت اینها نیست. در آخرت این شناسنامه را نگاه نمیکنند که بگویند کی بهشت کی جهنم! آن شناسنامه حقیقی باطن قلبهای همه آدمهاست که خداوند در قرآن میفرماید: «إقرأ کتابک» کتاب خودت را، کتاب نفست را بخوان. ترکیبی از عقاید ما، اخلاق ما و اعمال ما، این سهتا با هم ضربدر هم میشوند و حقیقت ما را میسازند لذا بسا که یک کسی در شناسنامهاش کافر است اما فطرتاً مسلم است. و من خودم اینطور آدمها را دیدم، در شرق و غرب عالم دیدم آدمهایی را که طبق شناسنامهاش کافر است ولی با او دوتا کلمه حرف میزنی و میبیند دلیل دارد تسلیم است میگوید این خوب است من این را قبول دارم خب این فطرتاً مسلمان است خداوند این را کافر حساب نمیکند که او را جهنمی کند. اما بین خود ما در همین جامعه هستند کسانی که شیعه اثنی عشری هستند ممکن است مراسم مذهبی ظاهری را هم انجام بدهد بعد ربا میخورد، بیناموسی و خیانت جنسی میکند کلاه برمیدارد مال یتیم میخورد و مال مظلوم میخورد این قطعاً جهنمی است پس این که ما حق هستیم این باطل، بعضیها فکر میکنند طبق همین شناسنامههاست، شیعه اثنیعشری اینجاها هستند آنها آنطوری هستند بعد عیب ندارد به این ظلم بکنی و او هم ظلم بکند! شیعه اثنی عشری باش ولی ظالم باش عیب ندارد! طرف شیعه اثنی عشری نیست به او ظلم کن عیبی ندارد. اینها خلاف روش ائمه است خلاف قرآن است. و ما بعضیهایمان متأسفانه همینطوری نسبت به مسائل فکر میکنیم. بله دوستی و دشمنی سر جایش، دوستی و دشمنی با آن دشمنان آگاه، ما از آن طرف روایاتی داریم از حضرت رضا(ع) روایتی است که ایشان فرمودند: «کَمالُ الدّینِ وَلایَتُنا وَالبَراءَةُ مِن عَدُوِّنا» میخواهید بدانید چه زمانی دینتان کامل شده است وقتی ولایتتان نسبت به ما کامل بشود و دوستیتان با ما اوج بگیرد و دشمنیتان با دشمنان ما اوج بگیرد. مراد چیست؟ مراد از دشمن اهل بیت(ع) مردم سنی نیستند چون روایات دیگری مکرر از خود حضرت رضا(ع) و از اهل بیت(ع) داریم که میگوید به دیدن بیمارانشان بروید و به فقرایشان کمک کنید. بله ما با دوستان اهل بیت دوست هستیم و با دشمنان آنها دشمن هستیم. این شکی نیست. حرب در برابر کسانی که اهل حرب با اهل بیت هستند و سلم در برابر کسانی که اهل سلم در برابر اهل بیت هستند ولی مراد از اهل بیت یا اهل سلم، نه مراد از اهل حرب مذاهب دیگر اسلامی هستند و نه مراد از اهل سلم فقط ما هستیم چون توی شناسنامهمان نوشتند شیعه اثنیعشری! این را یک مقدار دقت کنید که این قراردادهای دنیا با قراردادهای آخرت لزوماً یکی نیست. خیلی جاها مثل هم است و یک جاهایی واقعاً نیست یا کسی آمد به امام صادق(ع) گفت که آقا یک کسی هست شما را دوست دارد اما با دشمنانتان دشمن نیست، یعنی هر وقت بحث شما میشود میگوید ما صددرصد تسلیم هستیم. میگویم خب اگر تسلیم هستی در برابر دشمنانشان موضع بگیر، میگوید نه، ما با کسی دشمن نیستیم اینها را دوست داریم و با کسی هم دشمن نیستیم. امام صادق(ع) فرمودند دروغ میگوید کسی که اظهار میکند با ما دوست است اما حاضر نیست علیه دشمنان ما موضع بگیرد و مبارزه و فعالیت بکند. مثل قبل از انقلاب یک کسی بگوید ما امام را دوست داریم ولی علیه شاه هم نیستیم این چه دوست داشتنی است؟ به درد خودت میخورد! مثل این که کسی در کربلا بگوید ما امام حسین را دوست داریم ولی علیه یزید هم نیستیم با هیچ کس دشمن نیستیم. این مراد اینجاهاست اینهایی که میخوهند از دو جا بخورند و هم بگویند اینها شیعه هستند انقلابی هستند و متدین هستند و بهشتشان تضمین است و از آن طرف هم حاضر نیستند در برابر دشمنان ائمه موضع بگیرد. خب امام(ع) میگوید دروغ میگوید کسی که میگوید با ما هست اما بر دشمنان ما نیست اگر موضع داری باید بگیری. من فکر میکنم این روایت مربوط به کسانی است که میخواهند هم بگویند ما محبت داریم و با خوبها خوب هستیم و از این جهت مشکلی نداریم، خب باید با بدها هم بد باشی. اگر راست میگویی که با خوبها خوبی باید با بدها هم باشی. همینطوری شعارهای کلی بدهیم که عدالت خوب است، عادلان خوبند. خب این وقتی معنا دارد که تو جلوی ظالم بایستی و الا هی بگو عدالت خوب است. عدالت خوب است به شرطی که تو جلوی ظالم بایستی باید با ظالم هم درگیر بشوی. فرمودند کسی که میگوید با ماست باید علیه دشمنان ما بایستد. این مربوط به آن است این تیپهایی که میگویند ایمان دارند و ایمان هم دارند ولی حاضر نیستند سرمایهگذاری کنند هزینه بدهند، فداکاری بدهند وقتی که باید از جان و مال و آبرویش بگذرد بگوید نه همه خوب هستند صلح کل! همان تعبیری که لیبرالهای مذهبی ما به کار میبردند از اول انقلاب تا الآن. همانهایی که میگویند وقتی صحبت از آمریکا و اسرائیل میشود میگوید هی مرگ نگویید، دشمنی تا کی؟ آشتی با جهان. انگار امام(ره) با جهان قهر بود، نه, امام(ره) با جهانخواران قهر بود نه با جهان. قهر و مبارزه با جهانخوار یعنی حمایت از جهان.یعنی خدمت به جهان نه دشمنی و قهر با جهان. اینطور روایات دارد جواب اینها را میدهد. کسی آمده به امام صادق(ع) میگوید: «إنَّ فُلانًا یُوالیکُم إلاّ أنَّهُ یَضعُفُ عَنِ البَراءَةِ مِن عَدُوِّکُم ـ : هَیهاتَ ، کَذَبَ مَنِ ادَّعى مَحَبَّتَنا ولَم یَتَبَرَّأ مِن عَدُوِّنا» خیلی شما را دوست دارد هرجا میرود از شما خوبی میگوید ولی هر وقت توی جلساتی که دشمن است، دشمن منظور همان عوامل حاکمیت بنیامیه و بنیعباس یا کسانی که دشمن اهل بیت بودند کسی که سبّ اهل بیت کند و فحش بدهد و ناصبی باشد، اینها بله دشمن هستند. جزئی از دشمن هستند، ظلمه دشمن هستند، بنیامیه و بنیعباس دشمن هستند این تکفیری ناصبی دشمن است تازه همه تکفیریها هم میدانید ناصبی نیستند. این را هم توجه داشته باشید با این که وهابیت بزرگترین خیانت به اسلام بود با کمک انگلیسها بوجود آمد نهادینه شد و رشد کرد اما قربانیان وهابیت یعنی وهابیها همه مثل هم نیستند اولاً همه وهابیها تکفیری نیستند بنده وهابی دیدم که تکفیری نبود منحرف بود ولی تکفیر نمیکرد و وهابی تکفیری دیدم که دشمن اهل بیت نبود میگفت شیعه رافضیاند. بغدادی که حالا بعدش معلوم میشود این کیست؟ نسبنامهاش را منتشرکرده نمیگوید ما دشمن اهل بیت هستیم، نمیگوید که ما ناصبی هستیم، نسبنامه خودش را منتشر کرد و گفت من فرزند اهل بیت هستم! نسب خود را به امام هادی(ع) رساند و همینطور به ائمه ما؛ از امام هادی(ع) رساند تا حضرت فاطمه(س) و حضرت امیر(ع) و پیامبر(ص). که این میگوید من از نسل اهل بیت هستم و ساداتم منتهی از طریق جعفر کذاب رسیده است – جدی میگویم – خودش آنجا که نوشته، نوشته جعفر بن کی... میگویند جعفر کذاب صد و خوردهای بچه داشت لذا نسل اهل بیت(ع) از طریق جعفر کذاب هم یک گروه وسیعی بودند الآن هم هستند. این خودش روحانی سنی عراقی است همین کسی که ابوبکر بغدادی اسم مستعار اوست، میخواهم بگویم حتی این نسبنامهاش را از طریق جعفر کذاب رسانده به اهل بیت(ع)، امام هادی(ع) آمده تا علی(ع) و فاطمه(س). میخواهم بگویم این قضاوتهای کلی که میکنیم خیلی دقت کنیم اینقدر مذاهب و فرقهها متفاوت و متعدد هستند و آدم کارشناس باید راجع به مذاهب دیگر اظهارنظر علمی کند کسی که میخواهد تکفیر کند و بگوید این منحرف است یا آن منحرف است باید عالم باشد باید مُلا باشد، اغلب مردم شیعه و سنی اصلاً مذاهب را درست نمیشناسند این عیب ندارد طبیعی است همه که متخصص نیستند اما بعد که چنین آدمهایی بروند جلودار بشوند و شمشیر پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) را دستشان بگیرند و سخنگوی اهل بیت(ع) بشوند این خیلی بد است. طرف نه سواد دارد نه تقوا دارد نه زندگی خودش زندگی پاک و درستی است یک روایت از میان صدها روایت پیدا میکند به بقیه هم کاری ندارد دقیقاً همان کاری که وهابیها میکنند از کل قرآن به 7- 8 تا آیه، جدا از بقیه آیات این آیات را تفسیر بهرأی میکنند. 5تا حدیث از پیامبر(ص) پیدا میکنند و به آن همه حدیث دیگر کاری ندارند. گزینشی برخورد میکنند. بنابراین اینهایی که میگویند آقای خمینی جواب اهل بیت را چه میدهد؟ او بهترین جواب را میدهد میگوید همان کاری که اهل بیت کردند ما همان کار را کردیم. تو چه چیزی جواب اهل بیت را میدهی که به اسم اهل بیت، آبروی اهل بیت را میریزی. تو چه جواب میدهی. مسئله این است دقت کنید. دوباره عرض میکنم، ما مذاهب دیگر را به تشیّع دعوت کنیم یا وحدت کنیم؟ هر دویش. طوری دعوت کن که با وحدت تناقض نداشته باشد. و طوری وحدت کن که مانع دعوت نباشد. وحدت و دعوت با هم است چطوری دعوت کن؟ توهین نکن، فحش نده، تهمت نزن، تحقیر نکن، تحریک نکن، خودت را معرفی کن. چطوری دعوت کنم؟ خودت را معرفی کن. بهترین روشی که دیگران را به مکتب اهل بیت دعوت میکند تبیین درست مکتب اهل بیت(ع) است. ما این همه روایات داریم در ذیل قرآن، در توضیح قرآن، در مسائل اقتصاد، مسئله خانواده، مسئله سیاست، مسئله روابط بینالملل، روابط با مخالفان، روابط با موافقان، مدیریت، عدالت، حقوق بشر، این همه آیات و روایات داریم که بسیاری از آنها هنوز درست کار نشده، و درست تبیین نشده است و خیلیهایش هنوز لای کتابهاست. خب اینها را برو درست بخوان و عالمانه تبیین کن. این میشود دعوت. پس ما هم دعوتی هستیم و هم وحدتی. و این معنیاش این نیست که ما به دیگران داریم میگوییم که تو مذهبت را عوض کن، باید مذهبت را برداری و یک مذهب دیگری را بگذاری، ما مذهبمان را بگذاریم کنار تو هم بگذار کنار برویم همهمان یک مذهب سوم را انتخاب کنیم. نه؛ آنچه که بینک و بینالله وظیفه توست تحقیق کن هرجا که رسیدی معذوری اگر هم اشتباه کردی خداوند با تو به عنوان معذور برخورد خواهد کرد ولو منحرف شده باشی ولی صادقانه و عالمانه و به روش درست تحقیق کن و محال است کسی به این روش تحقیق بکند و نرسد، نمیشود حتماً میرسد. ولی حالا فرض کنیم نرسیدی، عیبی ندارد، تو مصداق همان مستضعف هستی که اهل عناد و لجبازی نیستی شیعه هم نیستی ولی ما با تو دشمن نیستیم تو دشمن حق نیستی تو اطلاع نداری چنان که او به من همین را میگوید ممکن است او بگوید تو آدم خوبی هستی ولی حیف که شیعهای چنان که من شنیدم از بعضی از افراد در کشورهای دیگر که آدم بسیار خوب و متدین و مرید امام بود و انقلاب را هم قبول داشت گفت حیف ما توی کل جهان اهل سنت یک نفر مثل امام نداشتیم و نخواهیم داشت این آدم همه چیزش بیست بود فقط حیف که شیعه بود! خب این هم معلوم میشود که این بنده خدا نمیداند شیعه کیست فکر میکند شیعه یک چیز است و امام یک چیز دیگر است، فکر میکند اینها خوبیهای شخصی خودش است این افکاری که تو میگویی خوب است همینها تشیع و مکتب اهل بیت است. منتهی اینها تعاریفی از تشیع هم دیدند که تعاریف احمقانه از تشیّع بود، تعاریف کینهتوزانه از تشیّع بود، تعریف بسته از تشیّع بود، تبیین خلاف قرآن از تشیّع، تشیّعی معرفی شده که این میبیند این با قرآن و با سنت پیامبر نمیپردازد با خودش نمیسازد و توی آن تناقض است اینها در واقع به آن تشیّع کافرند نه به تشیّع. به آن تشیّع کافرند. حالا نمیتوانیم بگوییم که ما هم به آن تشیّعی که تو میگویی کافر هستیم، آن مکتب اهل بیت نیست. خرافات، دروغ، تناقض، حاشیهپردازی، جعل حدیث، استناد به حدیث جعلی که خلاف صریح و قطعی قران است و خلاف صریح احادیث پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است. یک کسی آمد خدمت حضرت رضا(ع) گفت من با دقت روایات اهل بیت را جدا میکردم یک کتابی تنظیم کردم گفتم دیگر مطمئن هستم که همه اینها روایت اهل بیت(ع) است آمدم خدمت حضرت رضا(ع) گفتم آقا میشود این کتاب را یک نگاهی بفرمایید من میخواهم این را بین شیعه جاهای دور و نزدیک تکثیر و منتشر کنم، شما این را یک ملاحظه بفرمایید ببینید من اینها را درست علامت زدم؟ میگوید آن احادیث که من فکر میکردم همه آنها صحیح هستند حضرت رضا(ع) دستشان گرفتند و توی هر صفحه را چندین از این روایات را خط کشیدند و گفتند این حرف ما نیست، این حرف ما نیست، این حرف ما نیست، که من تعجب کردم گفتم آقا خیلی احادیث را شما کنار گذاشتید! فرمودند اینها نه حرفهای ما نه پدران ما نه اهل بیت(ع) است و اینها خلاف مکتب ماست. به اینها دقت کنید. بعد بعضیها به این طور احادیث استناد میکنند فقط هم تشیّع همین یک حدیث میشود بقیه قرآن و احادیث را نمیبینند. یک کسی چگونه دعوت میکند؟
بعد مسئله دیگر در وحدت این که اشتراکات ما با مذاهب اسلامی بیشتر است یا افتراقات و اختلافات ما؟ این هم یک اصل. بعضیها خیال میکنند اصل بر اختلاف است مثلاً 90 درصد شیعه با سنی یا با مذاهب دیگر اسلامی، انواع سنی، دهها گروه هستند 90 درصد ما با آنها اختلاف داریم باید بگردیم 10 درصد با آنها اشتراکات پیدا کنیم! این نگاه غلط است90 درصد تشابه است بیش از 90 شباهت بین مذاهب اسلامی شیعه و سنی و همه مذاهب هست تفاوتها کمتر از شباهتهاست. دو جور نگاه به تشیّع و مذاهب دیگر داریم. بعضیها یک جوری به سنی نگاه میکنند یا سنی به شیعه، که به مسیحی ویهودی و زرتشتی هم اینطوری نگاه نمی کنند یعنی سنی را از یهودی و از اسلام دورتر از خودش شیعه میداند، یا آن شیعه را دورتر میداند اینها غلط است. بعد قرآن میفرماید حتی مسیحی و یهودی و زرتشتی را، اهل کتاب را، به پیامبر(ص) میفرماید اول برو به آن مشترکات، «تعالوا علی کلمه سواء بیننا و بینکم به مسیحی و یهودی و زرتشتی که اصلاً قرآن را قبول ندارند و پیامبر را پیامبر نمیدانند ولی به خدا و آخرت و اخلاق اجمالاً معتقد هستند و به انبیاء قبل معتقد است خداوند به پیامبر میفرماید به اینها بگو بیایید از مشترکات شروع کنیم ما با هم خیلی اشتراکات داریم ما یک خانوادهایم چطور میشود قرآن به پیامبر میگوید مسلمانها با یهودی و زرتشتی و مسیحی یک خانوادهاید بعد بگوید که خود مسلمین با همدیگر از یک خانواده نیستند از دوتا خانواده هم نیستند بلکه دوتا دشمن هستند؟! نقاط اشتراک بیش از نقاط افتراق است هیچ جای جهان اسلام نیست که بروید بگویند بلند نشویم دو رکعت نماز بخوانیم! ماه رمضان است روزه نگیری، حج واجب شد در این ایام حج نرویم، صدقه نباید بدهیم، و... هیچ جا. شما همه جای جهان اسلام بروید از شرق تا غرب، احکام اصلی اسلام همه جا یکی است. منبع شریعت همه جا مشترکات آن، کتاب و سنت است، اما تفاوتهایی هم دارد واجباتشان، مستحباتشان، مکروهاتشان، اخلاق اسلامی مگر شیعه و سنی دارد؟ مثلاً یک مذهب اسلامی در اخلاق میگوید خسیس باش یک مکتب دیگر میگوید نه. خسیس نباش؟ کل اخلاق اسلامی مذهب با مذهب دیگر فرقی ندارد احکام اصلی شرع، احکام عبادی، اصولش همه یکی است.
نکته بعدی که ایشان هم توجه میدهند این است که حواستان باشد که مسلمین در یکی از بهترین بلکه یکی از بهترین نقطه جهان دارند زندگی میکنند. به لحاظ استراتژیک چهارراه جهان است، بزرگترین منابع انرژی و نفت جهان زیر پای مسلمین است و وضعیت اقلیمی و آب و هوایی، حساسیت، موقعیت جغرافیایی، موقعیت استراتژیک، بعد قدیمیترین تمدنهای جهان در این منطقه بوده است یعنی شما تاریخ جهان شرق و غرب را ببینید قدیمیترین تمدنهای جهان برای بینالنهرین همین عراق است، تمدن مصر بوده که اسلامی است تمدن ایران بوده که اسلامی است، تمدن هند بوده که کل هند تا همین 150 سال پیش دست حکومت اسلامی بود، بعد انگلیسیها آمدند گرفتند. بنابراین بیشترین و قدیمیترین تمدنهای بزرگ جهان در همین منطقه بوده است اصلاً تمدن از این منطقه به بقیه جهان رفته است، غنیترین تاریخ و عمیقترین فرهنگها را دارند البته این که بعضیها اِشکال میکنند که چرا کل پیامبران را در خاورمیانه خدا فرستاده است؟ این درست نیست خود قرآن شریف میفرماید که هیچ امتی نیست الا این که ما صدای خداوند را آنجا رساندیم «...إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِیها نَذِیرٌ» (فاطر/ 24)؛ انذارگر فرستادیم همه جا پیام انبیاء رسیده است همان جا که میگویند وحشی هستند و در عمق جنگلهای آمازون و آفریقای جنوبی و... همه جا صدای انبیاء رفته است خداوند در قرآن میفرماید که هیچ جا در زمین نیست که صدای انبیاء به آنجا نرسیده باشد حالا بعضی رسولان بزرگ هستند و بعضیها رسولان و انبیایی که شریعت جدید نیاوردند اما مبشّر و مبلّغ پیام رسولان بودند. بله ممکن است بگویید 5 رسول بزرگ در این منطقه بودند آخه آن موقع تمدن بشری و مرکز بشر هم همین جاها بود، بقیه جاها جمعیت به این وسعت نبود. خب یک چنین منطقهای مسلمین هستندو از هر جهت نقاط مهم علامتزده شده در جهان هستند. علم و تمدن جهان مدیون مسلمین است یعنی همین علم جدید ابزار جدید، آغاز تکنولوژی هم حتی اگر مادی نگاه کنید از جهان اسلام است، از بعد از تمدن اسلامی فرهنگ مکتوب در جهان بوجود آمد، همین شیمی، فیزیک، زمینشناسی، ستارهشناسی، گیاهشناسی، جانورشناسی، پزشکی، جراحی، بیمارستان، تا مطالعه در عمق زمین تا اقیانوسنوردی تا اولین وسیله پرواز، همه اینها کار مسلمین است. همین هواپیما میگویند که برادران رایت اختراع کردند این دروغ است، در کتابهای تاریخ تمدن خود غربیها نوشتند بروید ببینید میگوید از سه – چهار قرن اسم میآورد که فلان کس اینجا یک مهندس مسلمان اولین وسیله پرواز را ساخت و با آن چندصد متر پرید و... همین تلسکوپ و میکروسکوپ که میگویند سه – چهار قرن قبل در کجای اروپا ساخته شده، همهاش اینها دروغ است و تاریخ جعلی علم است. حلقه ابنهیثم، ابنهیثم یک نابغه شیعی اهل بصره بود و پدر فیزیک جدید و پدر فیزیک نور، اتاق نور که بعداً همین صنعت سینما و دوربین همه از توی آن بیرون آمد، تلسکوپ، میکروسکوپ، دوربین، و از این نمونهها زیاد است نمیخواهم وارد این قضیه بشوم. مسلمین یک چنین سابقهای دارند و آنهایی که دانشمند بودند همهشان که شیعه اثنی عشری نبودند، همهشان که ایرانی نبودند، ولی همه مسلمان بودند و محبّ اهل بیت(ع) بودند. اغلب بزرگان جهان اسلام در دوره تاریخ تمدن ایرانی و خراسانی بودند البته خراسان بزرگ نه این خراسان الآن. خراسانی که 5- 6تا کشور است شاید 70 درصد دانشمندان تمدن اسلامی ایرانی بودند شیعه و سنیشان. رهبران درجه یک اهل سنت در مباحث فقهی، کلامی، تفسیر، همه اینها ایرانی هستند اغلبشان ایرانی هستند، شیعه و سنیشان ایرانی هستند. از یک طرف هم ایشان اشاره میکند که ما یک چنین تاریخ تمدن مشترکی با همدیگر داریم و ساختیم و این به لحاظ فرهنگ، آن سابقه و این لاحقه، الآن مسلمین چه هستند؟ اغلب فقیر، وابسته، عقب مانده به لحاظ علمی و اقتصادی، تحت حاکمیت دشمنان اسلام، دولتهای دستنشانده و مدام اینها را علیه همدیگر تحریک میکنند. ما حرفمان این است که این نیرو را علیه همدیگر مصرف نکنید. این نیرویی که دارید علیرغم اختلاف نظرها علیه هم مصرف نکنید به نفع هم و هم به نفع اسلام مصرف کنید و بعد این دشمنان مشترکمان را از سر راه برداریم که مدام دارند کشورهای اسلامی را غارت میکنند، حمله میکنند آنجا نگو شیعه و سنی، همه به هم کمک کنیم و سر شرایط عادی، دانشمندانمان نه عوام، مؤدبانه نه توهینآمیز، مستند و علمی، نه عوامفریبانه و کلاهبرداری یک عدهای آنجا بنشینند راجع به اختلافات بحث کنند، مثل دوتا فقیه، دوتا شیمیدان، دوتا فیزیکدان، دوتا عالم از مذاهب مختلف، بیایند سر یک مسئله اعتقادی، کلامی، تاریخی بحث کنند، اگر به توافق رسیدند رسیدند، اگر نرسیدند نرسیدند، باید حجّت تمام بشود.
هشتگهای موضوعی